loading...
سایت تفریحی و سرگرمی سه سوت
مرتضی ساسانی بازدید : 241 چهارشنبه 06 اسفند 1393 نظرات (0)

هر ساله حدود 500 مرد در بریتانیا به سرطان آلت تناسلی مردانه مبتلا می شوند. بسیاری از آنها زنده می مانند، مخصوصا اگر تشخیص سرطان و درمان آن به موقع انجام شود. این بیماری به طور عمده در مردان مسنی (به ویژه مردان بالای 60 سال) که بهداشت آلت تناسلی خود را در طول زندگی رعایت نکرده اند رخ می دهد.
به عبارت دیگر این افراد اغلب مردانی هستند که ختنه نشده اند و به طور منظم زیر پوست ختنه گاه خود را تمیز نکرده اند. لازم به ذکر است که سرطان آلت تناسلی مردانه در مردانی که ختنه شده اند بسیار نادر است.

 

علل ایجاد سرطان آلت تناسلی در مردان
به نظر می رسد که سرطان آلت تناسلی مردانه به علت التهاب طولانی مدت در سطح آلت تناسلی (به ویژه در زیر پوست ختنه گاه) به وجود می آید. این بیماری از طریق رابطه جنسی منتقل نمی شود. البته محقان معتقدند که بیش از نیمی از موارد ابتلا به این سرطان به ویروس پاپیلومای انسانی مربوط می شود که این ویروس از طریق رابطه جنسی قابل انتقال است.
سیگار کشیدن نیز یکی از عوامل خطر ابتلا به سرطان آلت تناسلی مردانه می باشد. احتمالا این قضیه به تاثیر منفی مصرف توتون و تنباکو بر روی سیستم ایمنی بدن مربوط می شود.
محققان دانمارکی در طی تحقیقات خود به این نتیجه رسیده اند که این سرطان در افرادی که از کاندوم استفاده می کنند کمتر رایج است.

 

علائم سرطان آلت تناسلی در مردان عبارتند از :
- تغییر رنگ پوست آلت تناسلی
- تشکیل یک توده زیر پوست ختنه گاه و یا بر روی سر آلت تناسلی
- بروز زخم و یا زگیل زیر پوست ختنه گاه و یا بر روی سر آلت تناسلی
- خونریزی و یا ترشحات بدبو از آلت تناسلی

 

 اگر شما با هر گونه ضایعات و یا اختلال غیر طبیعی در آلت تناسلی خود مواجه شدید حتما به پزشک مراجعه کنید. البته در واقع بسیاری از لکه ها، توده ها و برجستگی های رو آلت تناسلی مردان یا بی ضرر هستند و یا به علت عفونت ناشی از یک بیماری مقاربتی به وجود آمده اند. اگر پزشکتان کوچکترین شکی نسبت به سرطان آلت تناسلی داشته باشد، حتما شما را به یک متخصص اورولوژیست و یا انکولوژیست ارجاع خواهد داد.

 

تشخیص سرطان آلت تناسلی مردان چگونه است؟
به احتمال زیاد متخصص، از آلت تناسلی شما نمونه برداری خواهد کرد (یک تکه کوچک از بافت را جدا خواهد کرد) و برای بررسی های بیشتر به آزمایشگاه خواهد فرستاد. این کار به تشخیص سرطانی یا غیر سرطانی بودن عارضه کمک می کند. البته ممکن است پزشک برای شما آزمایش های دیگری مانند نمونه برداری از غدد کشاله ران، سنوگرافی و یا CT scan از قسمت پایین تنه را تجویز کند.


درمان سرطان آلت تناسلی چگونه است؟
اگر ابتلای شما به سرطان آلت تناسلی تائید شد، ممکن است روش های درمانی زیر بر روی شما انجام شود:
- عمل جراحی به منظور از بین بردن ضایعات. اگر بخواهیم صادقانه بیان کنیم، باید بگوییم که در واقع در این عمل جراحی بخشی از آلت تناسلی (و در برخی موارد کل آلت تناسلی) طی یک عمل جراحی برداشته می شود.

- پرتو درمانی (کمتر رایج است)
- شیمی درمانی (به ندرت)


بعد از تشخیص سرطان، تا زمانی که پزشک به شما اجازه نداده است نباید رابطه جنسی داشته باشید. اگر طی فرایند درمان بخشی از آلت تناسلی شما قطع شده باشد، ممکن است رابطه جنسی برای شما مقداری دشوار شود.

معمولا در این حالت برای ادرار کردن با مشکل مواجه نخواهید شد. البته تکنیک های جراحی جدیدی وجود دارند که با استفاده از بافت های گرفته شده از سایر بخش های بدن تا حد قابل قبولی می توان آلت تناسلی مردانه را بازسازی کرد.


حتما در مورد احساسی که دارید با شریک جنسی خود صحبت کنید.
اگر شما برای این قضیه احساس افسردگی و یا ناراحتی می کنید و حس می کنید این قضیه بر زندگی شما تاثیر منفی گذاشته است بهتر است علاوه بر پزشکتان به یک مشاور و یا روانشناس مراجعه کنید.
منبع : shafajoo.ir

مرتضی ساسانی بازدید : 205 چهارشنبه 29 بهمن 1393 نظرات (0)

 

وقتي مي‌خواهد به حريم‌تان سرك بكشد

همسر حساسي داريد كه از شما مي‌خواهد كلمه عبور حساب‌هاي اينترنتي‌تان را در اختيارش بگذاريد و به او اجازه دهيد كه وقت به صدا در آمدن زنگ پيامك، سراغ تلفن همراه‌تان برود؟ در اين مواقع بايد قاطعانه به او نه بگوييد و بدون هيچ عذاب وجداني، خواسته‌اش را نپذيريد. حتي به بهانه مشترك بودن در همه ابعاد زندگي، همسر‌تان حق ندارد سرزده شريك حساب‌هاي اينترنتي شما شود. شايد گاهي برحسب اتفاق با هم پاي رايانه بنشينيد، اما دليلي ندارد كه در هر باري كه به صفحه فيس‌بوك يا اي‌ميل‌تان وارد مي‌شويد، او را هم در كنار‌تان بنشانيد.

وقتي مي‌خواهد فرد ديگري باشيد

در روز خواستگاري و ماه‌هاي نامزدي، دليلي ندارد كه به‌خاطر حفظ آرامش رابطه‌تان به همه خواسته‌ها و شروط فرد مقابل‌تان بله بگوييد. اگر احساس مي‌كنيد بعضي خواسته‌هاي او شما را به آدم ديگري بدل مي‌كند يا با اصولي براي زندگي‌تان ترسيم كرده‌ايد همخواني ندارد، شجاعانه به او نه بگوييد. اگر براي كسب موقعيت اجتماعي دلخواه‌تان سال‌ها تلاش كرده‌ايد اما همسر‌تان برخلاف ميل شما مي‌خواهد كار را كنار بگذاريد، بدون تعارف به او نه بگوييد و اگر مي‌خواهد بيشتر از توان‌تان مسووليت روي دوش‌تان بگذارد، به‌خاطر عواقب ناخوشايند اين خواسته‌هايش، همان آغاز كار به او نه بگوييد.

وقتي مي‌خواهيد تنها باشيد

حال خوبي نداريد يا اينكه بعد از چند روز سخت كاري مي‌خواهيد جمعه‌تان را در تنهايي بگذرانيد؟ در اين شرايط حق شماست كه به خواسته همسر‌تان براي ‌مهمان دعوت كردن «نه» بگوييد. دليلي ندارد با هر حالي پذيراي ديگران باشيد و در اوج كلافگي به آنها لبخند بزنيد. اما مراقب باشيد تعداد روزهاي كلافگي‌تان در سال زياد نشود. شايد پذيرش يكي، دو نه در سال براي همسر‌تان ممكن باشد اما اگر هر آخر هفته بخواهيد خستگي را بهانه كنيد و او را از ديدن كساني كه دوست‌شان دارد محروم كنيد، ممكن است رابطه‌تان شكرآب شود.

وقتي حساب و كتاب بلد نيست

براي همسر‌تان مهم نيست كه درآمد مشترك‌تان چقدر است و گاهي خرج‌هايي مي‌تراشد كه توان پرداخت‌شان را نداريد يا براي جبران كردن‌شان به سختي مي‌افتيد؟ اگر همسر‌تان تا اين اندازه با حساب و كتاب بيگانه است بايد به خواسته‌اش براي خريد برخي چيزها يا هزينه كردن در برخي موارد نه بگوييد. اما در چنين موردي تنها گفتن يك كلمه دو حرفي كافي نيست. احتمالا لازم است دليل پاسخ منفي‌تان را هم با آوردن چند معادله ساده و قابل فهم براي او روشن كنيد.

چه وقت به همسرتان «نه» بگویید؟

وقتي نمي‌خواهيد رابطه زناشويي داشته باشيد

حق شما و همسر‌تان است كه بعد از ازدواج از رابطه سالم زناشويي بهره‌مند باشيد؛ اما چنين حقي در هر شرايطي قابل دست يافتن نيست. اگر بيمار شده‌ايد، حال رواني‌تان مساعد نيست يا خسته هستيد، دليلي ندارد يك رابطه بدون لذت را به خود تحميل كنيد. شرايط‌تان را با همسر‌تان در ميان بگذاريد و با مهرباني و بدون زير سوال بردن مردانگي‌اش به او يك نه موقت بگوييد.

وقتي آماده مادري نيستيد

حق هر كسي است كه بعد از ازدواج خود را در مقام پدر يا مادر ببيند. اما اگر تازه ازدواج كرده‌ايد و از نظر رواني خود را آماده قبول چنين مسووليتي نمي‌بينيد، بايد رودربايستي را كنار بگذاريد و به خواسته همسر‌تان نه بگوييد. برايش توضيح دهيد كه چرا آمادگي چنين اتفاق بزرگي را نداريد و چقدر از او براي كسب اين آمادگي زمان مي‌خواهيد. اگر منطقي موضوع را با او در ميان بگذاريد، مي‌توانيد بدون ضربه زدن به زندگي مشترك‌تان به او نه بگوييد

مرتضی ساسانی بازدید : 337 شنبه 25 بهمن 1393 نظرات (0)

پرسش پاسخ : علاقه شدیدی به سکس مقعدی پیدا کردم

 

من در دوران نامزدی به سر میبرم با نامزدم گاهی اوقات سکس مقعدی داریم اوایل من خیلی اذیت می شدم که دیگه نامزدم اصرار برای این کار نمی کرد تا اینکه بعضی وقتا می خواست و منم چون میخوام از هر نظر ارضا بشه قبول می کردم اما در حال حاضر لذت میبرم و علاقه ی شدیدی به این کار پیدا کردم فقط یه مشکل دارم اونم اینکه هنگام نزدیکی از وازلین به عنوان نرم کننده استفاده می کنیم و من کمی بخاطر وازلین سوزش دارم می خواستم بدونم وازلین ضرر نداره و بجای وازلین از چه چیزی می تونم استفاده کنم؟ آیا می تونم از روغن مایع سرخ کردنی استفاده کنم؟ شما چه چیزی را پیشنهاد می کنید؟ 2)با توجه به میل همسر و خودم به سکس مقعدی و آگاه بودن از عوارض آن ، فاصله ی سکس ها چقد باشه تا دچار مشکل نشم و چه نکاتی رو رعایت کنم ؟

این رو هم بگم که من باکره هستم و تا قبل از ازدواج نمی تونم رابطه از جلو داشته باشم


خانم هیچ میدونی بعدا همسرت ممکنه دچار مشکل در سکس از جلو بشه (چون سکس از پشت براش راحت تر و لذت بخش تره ). ممکنه دچار زود انزالی بشه ؟ ممکنه خودت نتونی باد معده ات رو نگه داری ؟ ممکنه همسرت دچار عفونت مجرا بشه ؟ ممکنه بواسیر بگیری ؟ ممکنه عفونت روده بگیری ؟ شما الان به سکس از پشت عادت کردی و ممکنه بعدا از جلو ارضا نشی ؟ 

 

مرتضی ساسانی بازدید : 245 چهارشنبه 01 بهمن 1393 نظرات (0)

قدیم‌ترها خانواده‌ها برای فرزندان‌شان همسر انتخاب می‌کردند و به تنها چیزی که فکر نمی‌کردند، عشق و علاقه فرزندشان بود. آنها معتقد بودند علاقه بعد از ازدواج به وجود می‌آید، اما امروز بسیاری از جوان‌ها تا عاشق نشوند، به ازدواج فکر هم نمی‌کنند!

واقعا کدام شیوه برای تشکیل زندگی درست‌تر است؛ شروع یک زندگی عاشقانه یا شروع زندگی به امید عاشقانه شدن؟

برای ازدواج، حتما باید عاشق بود؟
اجازه بدهید ابتدا مشخص کنیم «عشق» چیست. مردم این واژه را به معناهای متفاوتی به کار می‌برند. گفته می‌شود «عشق» به‌معنی «خواستن» است، اما در زبان عربی، به پیچک صحرایی یا نیلوفر «عَشَقه» می‌گویند، چون به درختی می‌پیچد و از آن بالا می‌رود و آنقدر رشد می‌کند تا آن گیاه را بخشکاند.

می‌توان عشق را به‌شکلی ساده، دوست داشتن تعریف کرد یا آن را نوعی محبت شدید و حتی اغراق‌آمیز دانست که نشانه بی‌ثباتی خلق و اشکال در شناخت و تفکر است.

پس اگر از معنای اول صحبت کنیم، عشق برای ازدواج لازم است و اگر از معنای دوم سخن بگوییم، عشق برای ازدواج مضر است: مطالعات غربی‌ها نشان داده زوج‌های متاهل یکی از تفاوت‌های اساسی خود را با افراد مجرد، عشق بزرگ‌تر و رابطه عاشقانه متقابل یا دوطرفه می‌دانند . عشق شدیدتر لزوما با خوشحالی و رضایت بیشتر پس از ازدواج همراه نیست، اما با پایدار ماندن این رابطه مرتبط است.

البته ممکن است هرچه افراد عشق بیشتری را تجربه کنند، احساس شادمانی بیشتری هم داشته باشند. پس عاشق بودن و عاشقانه زندگی کردن اثر مطلوب و شناخته‌شده‌ای بر ازدواج دارد.

عشق ضامن خوشبختی است؟
رابرت استرنبرگ، روان‌شناس آمریکایی، در یکی از نظریه‌های معروف خود که به نام «مثلث عشق» مشهور است، برای عشق سه رأس معرفی می‌کند که «صمیمیت»، «کشش جنسی» و «تعهد» هستند. هر نوع ترکیبی از این سه رأس را می‌توان یک رابطه عاشقانه دانست.

به‌شکلی قراردادی، ما رابطه‌ای را که فقط صمیمیت داشته باشد (و نه کشش و تعهد)، «دوستی» ساده می‌دانیم. کشش جنسی به‌تنهایی نوعی عشق را پدید می‌آورد که معادل «شیدایی و نابخردی» است و تعهد تنها «عشق پوچ» نام دارد.

پس برای ازدواج که یک رابطه طولانی‌مدت است، به چیزی بیش از یک یا دو جزء فقط نیاز داریم. «عشق‌های رمانتیک» فاقد جزء تعهد هستند و احتمالا دوام نمی‌آورند. «عشق‌های ترحم‌آمیز» جزء شهوت را ندارند و در نتیجه ممکن است در آینده با رضایت چندانی در ازدواج همراه نباشند. «عشق‌های سراب‌گونه» هم فاقد جزء صمیمیت هستند و به خواستگاری یا نامزدی عجولانه‌ای منجر می‌شود که در آنها تصور بر این است که تعهد بر پایه شور و کشش جنسی بنا خواهد شد و نیازی به صمیمیت نیست.

از سوی دیگر، عشق‌های شورانگیز پیش از ازدواج ممکن است به‌جای آنکه یک رابطه صمیمانه را نشان دهند و تعهد آینده را پیشگویی کنند، نشان‌دهنده آشفتگی‌های روانی مانند اختلالات خلقی، اختلال انطباقی (برقراری یک رابطه جدید برای جبران فقدان یا ناخشنودی پیش‌آمده که در آن صمیمیت ابرازشده از سوی طرف مقابل به‌صورت اغراق‌آمیزی تصور می‌شود) و اختلالات شخصیت (مانند اختلالات شخصیت مرزی که از جمله با رفتارهای ناگهانی، فکر نشده اما زودگذر و ناپایدار مشخص می‌شود) باشند.

عشقی که نمایانگر «آرمانی‌سازی» معشوق است و در آن عاشق به معشوق معنایی خداگونه می‌دهد، به احتمال بسیار با فرایند مخرب «ارزش‌زدایی» دنبال می‌شود. فرد عاشق، معشوق خود را کامل و بی‌نقص می‌داند و او را تنها کسی تصور می‌کند که قرار است بدبختی‌های زندگی را بزداید و او را به خوشبختی و سعادت برساند.

با اولین اشتباه معشوق، این مقام مقدس و معصومانه از او گرفته می‌شود و معشوق گرگی دانسته می‌شود که در لباس گوسفند نمایان می‌شود و تنها هدف او تصاحب عواطف و دارایی‌های عاشق بوده است! به این معنی باید روی عشق‌های شدید پیش از ازدواج تامل کرد. من توصیه می‌کنم در چنین مواردی با یک روان‌پزشک یا روان‌شناس مجرب مشاوره شود.

«عشق» به تنهایی کافی نیست
عشق پیش از ازدواج به هیچ‌وجه سلامت ازدواج و خوشبختی زوج را تضمین نمی‌کند اما در عین حال، اگر کور و افراطی نباشد، می‌تواند به احساس شادی و رضایتمندی در ازدواج منجر شود. از طرف دیگر، ازدواج با کسی که فرد او را دوست ندارد، خطرناک است و تضمینی وجود ندارد که پس از ورود به زندگی مشترک «عاشق» همسر خود شود. ممکن است کسی به شریک زندگی خود عادت کند، اما لزوما او را دوست نخواهد داشت. از سوی دیگر، باید بدانیم برای یک ازدواج موفق عشق کافی نیست و خصوصیات متعدد دیگری مانند توافق خصوصیات شخصیتی، توانایی‌های جسمی، روانی، عقلی، مالی و شغلی، سازگاری خانواده‌ها از نظر فرهنگ، تحصیلات و طبقه اجتماعی-اقتصادی، نیازها و اهداف مشترک یا هم‌راستا و حتی تفریحات مشترک باید در نظر گرفته شود.

نه سنتی، نه مدرن!
نسل امروز باید تعادلی بین زندگی سنتی و دنیای مدرن پیدا کند و دستیابی به این تعادل گاه بسیار دشوار است. خانواده‌ها باید بدانند آنکه قرار است این زندگی مشترک جدید را تاب بیاورد و فراتر از آن، احساس خشنودی، خوشحالی و رضایت کند، فرزند آنهاست، نه خود آنها. جوانان هم باید بدانند از تجربه و صلاحدید پدران و مادران بی‌نیاز نیستند و قرار نیست به‌خاطر یک رابطه هیجانی و احساس به تمام قداست و پشتوانه خانوادگی که هویت آنها را دربردارد و تضمین‌کننده حمایت‌های آینده است، پشت کنند.

متاسفانه گاهی شاهد تهدیدهای والدین یا فرزندان در مقابل یکدیگر هستیم. چنین مسائلی نتیجه‌ای جز نارضایتی هر دو طرف (هم والدین و هم فرزندان) را دربرندارد و محبت، صمیمیت و یکپارچگی خانواده را تهدید می‌کند. شاید افراد تصور کنند دلیل ندارد عاشق همسرشان باشند و همین‌که احترام و علاقه‌ای نسبی بینشان باشد، کافی خواهدبود!

اما همان‌طور که عشق برای خوشبختی و رضایت از رابطه زناشویی کافی نیست، نمی‌توان امید داشت رابطه‌ای که فقط بر پایه احترام و علایق سطحی است، دوام داشته باشد. اگرچه ممکن است به‌دلیل برخی ملاحظات مانند تابوی خانوادگی، اجتماعی و سنتی طلاق یا ترس از تنها ماندن یا احساس ناتوانی در اداره زندگی به‌تنهایی و گاه به‌خاطر وجود فرزندان، چنین روابطی «تحمل» شود.

مرتضی ساسانی بازدید : 229 یکشنبه 28 دی 1393 نظرات (0)

 

 

عشق علاوه بر اینکه کاملا قلبی و احساسی است، دلیل منطقی نیز می طلبد. برای عاشق بودن علاوه بر خوب بودن، باید درک بالایی هم داشته باشید تا نیازهای معشوق را تشخیص دهید و در زمان مناسب به آنها رسیدگی کنید. عشق مراقبت می خواهد. اما هستند کارهای ساده ای که باعث ایجاد علاقه در دل طرف مقابل می شوند.

1. هرگز به مردان بیش از آنچه آنها به شما توجه می کنند، توجه نکنید
برای اینکه بتوانید عشق و محبت یک مرد را برای همیشه برای خود داشته باشید مستلزم این است که شما هم از او عشق دریافت کنید. بسیاری از زنان تصور می کنند هر چه بیشتر به یک مرد توجه کنند و نیازهای کوچک و بزرگ او را برآورده کنند، بیشتر در دل او جای خواهند داشت. از آنجا که این کار را بیشتر جامعه زنان در دنیا انجام می دهند، زنان تصور می کنند این مسیر درست است و تخت‌گاز به سمت انتهایی که نمی دانند چیست می تازند. اما هر چه بیشتر در عمق این روش می روند، بیشتر آسیب‌پذیر می شوند و کمتر عشق دریافت می کنند.

مردها وقتی بیشتر از آنچه به شما می دهند از شما دریافت کنند، دلزده می شوند. خاموش می شوند و ممکن است روش رفتاری خود را تغییر دهند. هنگامی که یک مرد دایما با حجم زیادی توجه، نگرانی، کادو، علاقه، قربان‌صدقه، آماده بودن غذا و تمیز بودن خانه و …. مواجه می شود احساسش به شما عوض خواهد شد. او شما را همچون مادری می بیند که دایما مراقب فرزند خود است تا چیزی کم نداشته باشد. این همه توجه و زحمتی که شما می کشید هرگز به چشمش نخواهد آمد و نمی تواند برای آنها به شما عشق بیشتری بدهد.

برخلاف تصور زنان، توجهات بیش از اندازه نه تنها باعث افزایش علاقه مردان به زنان نمی شود که درست برعکس، احساسات عاشقانه آنها را از بین می برد. مردها به واسطه قوی تر دانستن خود بیشتر دوست دارند دهنده باشند تا گیرنده. آنها می خواهند آنها باشند که نیازهای زن را تامین می کنند. وقتی زن همه کار را انجام دهد، مردها نقش خود را بسیار کمرنگ می بینند و تصور می کنند آن جذبه مردانه را ندارند و این باعث می شود تا زنی که این حس را در آنها به وجود آورده است را دوست نداشته باشند.

2. اگر هنوز با هم ازدواج نکرده اید، به او خیلی اختیار ندهید
بیشتر زنان وقتی وارد رابطه با مرد دلخواه خود می شوند، همه فکر و احساس خود را برای او سرمایه گذاری می کنند. همین باعث می شود تا هیچ گاه متوجه نشوند رابطه کنونی آنها در چه شرایطی قرار دارد و قرار است به کجا برسد. هر چه بیشتر در مورد رابطه خود با مردتان حرف بزنید، او را بیشتر از خود دور خواهید کرد.

اگر این طور به رابطه نگاه کنید، راحت تر می توانید برای انتخاب گزینه های مختلف ذهن خود را باز بگذارید. به جای اینکه مرد خود را تهدید کنید یا با او اتمام‌حجت کنید که حتما این رابطه را به سرانجام برساند وگرنه شما به خواستگارتان جواب مثبت می دهید، چشمان خود را باز کنید تا مردان دیگر را نیز ببینید.

ملاقات کردن با مردهای دیگر که طالب ازدواج با چشم هستند نه تنها بد نیست که برای آینده شما بهتر هم هست. می توانید از میان انسان های مختلف، فردی را انتخاب کنید که وافعا ارزشش را دارد. خود را به یک مرد و یک رابطه محدود نکنید تا او نیز اگر نخواست تعهدی را قبول کند، شما سرخورده شوید.

3. برای او غذا درست نکنید، برایش کادو نخرید و هزینه رستوران و تفریحات را پرداخت نکنید
بله، این کار به نظر بسیار غیرمنصفانه است اما کسی که هزینه رستوران و … را پرداخت می کند باید میان دوستی و وقت گذرانی با یک دوست معمولی و قرار گذاشتن با یک زن را فرق بگذارد. اگر مرد از اینکه همیشه هزینه ها را او پرداخت می کند به شما شکایت کرد، به او بگویید برایتان مهم نیست او خرج های سنگین انجام دهد، شما فقط دوست دارید در کنار او باشید و می توان این با هم بودن را بدون هزینه پول هم انجام داد. به طور مثال، با هم در خیابان یا فضای سبز قدم بزنید، به کتابخانه بروید، پیک نیک بروید و … کارهای زیادی وجود دارند که با صرف کمترین هزینه می توان لحظه های شادی را رقم زد.

اما مراقب باشید برای مثلا پیک نیک رفتن شما غذایی درست نکنید. از بیرون یک خوراکی ساده و ارزان بگیرید و در کنار هم در پارک آن را میل کنید و از بودن در کنار هم لذت ببرید. اگر بی جهت به یک مرد هدیه بدهید در واقع همه توجه و انرژی خود را برای او صرف کرده اید. این معنای خوبی ندارد. در این حالت بیش از اندازه توجه نشان داده اید. این از حس های مردانه ای است که در وجود زنان است هست. این مساله برخلاف تصور شما اصلا برای یک مرد جالب نیست.
منبع:برترین ها

مرتضی ساسانی بازدید : 189 یکشنبه 28 دی 1393 نظرات (0)

شاید تا یکی، دو دهه پیش ازدواج با افرادی که تجربه تلخ طلاق را پشت‌سر گذاشته بودند، آنقدرها رایج نبود به‌خصوص اگر یک طرف ماجرا دختر یا پسری قرار داشت که تا به حال تجربه ازدواج نداشت اما این روزها با تغییر فرهنگ عمومی جامعه، تغییر الگوهای ازدواج و تغییر سن و سال و معیارهای آن و همچنین تغییر نگرش و سطح دید افراد جامعه، ازدواج با افرادی که تجربه تلخ یک جدایی را داشته‌اند، چندان دور از ذهن نبوده و حتی گاهی می‌تواند نتایج و سرانجام بسیار خوبی را هم برای طرفین رقم بزند.

اگر خواستگاری دارید که قبلا یک بار بر سر سفره عقد رفته یا  قصد دارید با خانمی مطلقه ازدواج کنید، حتما به نکات زير توجه کرده و آنها را رعایت كنيد.

توجه به تمام معیارها و ملاک‌های مورد نظر:
اولین نکته آن است که این ازدواج را مانند بقیه ازدواج‌ها بدانید و فرد مقابل را به دقت با معیارها و ملاک‌هایی که برای همسر آینده‌تان در نظر گرفته‌اید، بسنجید. اگر فرد مقابل (فرد طلاق گرفته) معیارها و ملاک‌های شما را داشت، در مرحله بعد در مورد ازدواج با او فکر کنید و جدی‌تر باشید. پر واضح  است شخصی که با ملاک‌ها و معیارهای  اساسی و اصلی ذهن شما که همیشه در رابطه با انتخاب شریک زندگی‌تان داشته‌اید، متفاوت است، نمی‌تواند فرد مورد نظر شما باشد.

 تحقیق در مورد فرد مقابل: در تمامی ازدواج‌ها لازم است که افراد در رابطه با شخص موردنظرشان برای ازدواج تحقیقات لازم را انجام دهند و از تمامی جوانب خانوادگی، شغلی، اجتماعی و رفتاری طرف مقابل آگاهی یابند. تحقیقات در رابطه با افرادی که یک بار جدا شده‌اند نیز مانند سایر ازدواج‌ها باید انجام شود، البته با دقت و ریزبینی بیشتر.

اجتناب از ترحم و دلسوزی: هرگز به دلیل ترحم و دلسوزی یا کمک به فرد مقابل تصمیم به ازدواج با وی نگیرید. چنین ازدواج‌هایی شاید به شما حس خوشایندی بدهد ولی کم‌کم و پس از برخورد با مشکلات زندگی، این حس دلسوزی یا کمک در شما از بین رفته و جای خود را به احساس‌های منفی دیگر می‌دهد و همین احساس‌های منفی پایه‌گذار اختلافات و درگیری‌های آینده خواهد بود. به یاد داشته باشید که فرد مقابل را فقط و فقط به خاطر خودش و خصوصیات و ویژگی‌هایی که دارد برگزینید نه چیز دیگری.

اجتناب از سرکوب و سرزنش: اگر قصد انجام چنین ازدواجی را داشتید، فراموش نکنید هرگز نباید چه در دوران نامزدی و چه پس از آن در زندگی مشترک با دیدن کوچک‌ترین عیب و ایراد و نقطه ضعفی از فرد مقابل او را سرزنش و تحقیر كنيد و مدام گوشزد كنيد که «حتما همسر قبلی‌ات هم تو را به خاطر همین رفتارها رها کرده. خب، بنده خدا حق داشته»، «منم لطف کردم یا خامی کردم تو رو به عنوان همسر قبول کردم» و… . استفاده زن و مرد از مفاهیمی چون «سرزنش»، «سرکوب»،‌ »منت» و… در همه زندگی‌ها ممنوع است ولی در چنین ازدواج‌هایی نه تنها ممنوع است، بلکه جزء خطوط قرمز خطرناک نیز محسوب می‌شود.

سوء‌استفاده از جایگاه و موقعیت فرد مقابل: گاهی برخی تنها به دلیل سوء‌استفاده از جایگاه و موقعیت فرد مقابل حاضر به ازدواج با وی می‌شوند. مثلا آقا پسری به خواستگاری دخترخانمی می‌رود که تازه مطلقه شده است و از نظر مال و ثروت توانمند است یا می‌داند چون این دختر قبلا طلاق گرفته، خیلی راحت می‌تواند با وی ازدواج کند زیرا این دختر مانند دخترهای دیگر نیست و توقعش از زندگی و همسرش کمتر است.

زمانی که زن مطلقه و مرد مجرد باشد، قضیه را می‌توان از 2 دیدگاه خوش‌بینانه و بدبینانه مورد بررسی قرار داد. اول به نگاه بدبینانه در این زمینه می‌پردازیم.

بخش بدبینانه ماجرا!
زمانی‌که یک مرد مجرد خواهان ازدواج با یک زن مطلقه می‌شود، شاید تفکرات زیر را در ذهنش بپروراند:

1- فکر می‌کند که ازدواج ساده و راحتی در پیش رو دارد! طبق یک انتظار عمومی، زنان مطلقه در ازدواج دوم‌شان کم‌توقع‌تر هستند، سازش بیشتری نشان می‌دهند و تمایل به ازدواج‌های کم‌سر و صدا دارند که در آنها از مراسم پی‌درپی و تشریفات خبری نیست.

2- زنان مطلقه انتظار مالی پایین‌تری دارند و در شرایطی که مهریه، هزینه‌های مراسم ازدواج، هزینه‌های تامین مسکن و درآمد برای پسرها یک دغدغه جدی است، زنان مطلقه با انتظارات پایین‌تر می‌توانند گزینه خوبی باشند.

3- زنان مطلقه حامی ندارند. خانواده آنها به دلیل موقعیت فرزندشان تمایل دارند زندگی دوم دخترشان را حفظ کنند، پس در امور زندگی‌شان دخالت نمی‌کنند.

4- زنی که یک بار از همسرش جدا شده، بار دیگر هم ممکن است از همسرش جدا شود، پس اگر زندگی با او به بن‌بست رسید، دردسرهای کمتری برای طلاق خواهند داشت.

5- زنان مطلقه مهریه و حق و حقوق مالی‌شان را از همسر سابق‌شان دریافت کرده و تمکن مالی بیشتری دارند و می‌توانند منبع حمایتی خوبی برای یک پسر مجرد باشند.

چه تصمیمی باید بگیریم؟
درباره این بخش بدبینانه و آسیب‌زای ازدواج پسران مجرد با زنان مطلقه باید بگوییم بهترین راهکار این است که قبل از ازدواج، زن سعی کند انگیزه‌های اصلی خواستگارش را دریابد. ازدواجی که صرفا به دلیل برخورداری از حمایت یک مرد صورت بگیرد، می‌تواند خطرناک باشد و چالش‌های زندگی قبلی را برای یک زن تکرار کند بنابراین بهتر است کار را به کاردان بسپارید و با مشاوره‌های روانشناسی تک‌نفره و دونفره تصمیم نهایی خود را بگیرید.

تجربه تلخ طلاق ,همسر آینده‌, زندگی مشترک

بخش خوشبینانه ماجرا!
اما این ازدواج‌ها بخش خوشبینانه‌ای هم دارد.
۱ – زنان مطلقه به واسطه تجربه‌هایی که در زندگی اول خود کسب کرده‌اند، توانایی مدیریت بهتری در روابط دارند. به همین دلیل نظر پسران مجرد را بیشتر جلب می‌کنند. این زنان مهارت‌های خانه‌داری، ارتباط با اقوام، برخورد با همسر را دارند و دیگر نیازی نیست با شروع زندگی مشترک، به آزمون و خطا بپردازند.

۲ – زنان مطلقه زنانی هستند که در صورت داشتن یک زندگی آرام، قدر موقعیت را می‌دانند و برای بهتر شدن زندگی تلاش می‌کنند. آنها وضعیت بدتری را چشیده‌اند و حاضر نیستند زندگی خوب امروزی‌شان را به سادگی از دست بدهند.

۳ – در کنار همه اینها به یاد داشته باشید، مطلقه بودن دلیلی برای انتخاب نشدن برای ازدواج نیست چرا که امروزه زنان جوان زیادی را می‌بینیم که شاید در دهه دوم یا اوایل دهه سوم زندگی خود باشند و با قابلیت‌های برجسته و شان خانوادگی و اجتماعی بالا سابقه شکست را داشته باشند بنابراین از نگاه سنتی و قضاوت نادرست درباره این زنان فاصله بگیرید و بر اساس واقعیات موجود انتخاب کنید.

با همسر سابق صحبت نکنید
در میان خواستگاران یک دختر مخصوصا کسانی که به نوعی وارد سن تاخیر ازدواج یا نزدیک به تجرد قطعی هستند، حضور مردانی که طلاق گرفته‌اند یا همسر خود را از دست داده‌اند، بیشتر به چشم می‌خورد. بیشتر این دختران در رابطه با انتخاب چنین مردانی دچار اضطراب و ترس بوده و از عواقب آن می‌ترسند. آنها مدام نگران این موضوع هستند که نکند فرد مورد نظرشان برخلاف ظاهرش، مشکل خاصی داشته که همسر قبلی خود را طلاق داده و شاید سرنوشت مشابهی در ازدواج با این مردان برای آنها رقم بخورد. توجه به نکات زیر می‌تواند راهکارهای مناسبی را جلوی پای این دختران قرار دهد.

علت طلاق را دریابید
دانستن آنکه علت طلاق فرد چه بوده و چرا از همسر خود جدا شده تا حد زیادی نشان دهنده بسیاری از مسائل است که ممکن است برای آن دختر مهم باشد. بسیاری از این عوامل برای شما که به عنوان فرد انتخابی بعدی هستید، ‌ممكن است صدق نکند، در نتیجه می‌توان با دانستن این مسائل انتخاب درستی را انجام داد.

با همسر سابق وی صحبت نکنید!
اکثر اختلافات بین زوجین طلاق گرفته، حالت دعوا دارد و در دعوا منصفانه نظر دادن بسیار سخت است بنابراین برخلاف توصیه‌های رایج، صحبت با زن سابق مرد، راه‌حل مناسبی نیست و برای ایجاد شرایط یک انتخاب صحیح به دختران توصیه می‌شود که به مشاور مراجعه کنند تا بر اساس شرایطی که فرد داشته دست به انتخاب صحیح بزنند.

مطلقه‌ها با هم، مجردها با هم؟
بررسی را در قالب 2گروه ( گروه اول: یک طرف مجرد – یک طرف مطلقه / گروه دوم: هر دو طرف مطلقه) انجام داده و در هر بخش به بیان محاسن و معایب می‌پردازد:

یک طرف مجرد – یک طرف مطلقه
محاسن ازدواج زمانی که یک طرف ماجرا مجرد و طرف دیگر مطلقه است ( فارغ از جنسیت) می‌تواند شامل موارد زیر باشد:

– وجود کسب تجربه در زندگی مشترک  (مثلا مرد به واسطه تجربه از زندگی مشترک قبلی می‌تواند اکنون به ایفای نقش بهتری بپردازد.)
– آشنایی بیشتر افراد با خواسته‌های عاطفی- روانی طرف مقابل و بهتر برطرف کردن نیازهای روانی او.
– کسب تجربه و آشنایی بیشتر نسبت به انجام مراسم و مناسک‌های موجود در فرهنگ ایرانی (که در صورت بی‌اطلاعی خود می‌تواند زمينه‌ساز اختلاف بین زوج‌های جوان و بی‌تجربه باشد.)
– تلاش بیشتر فرد برای جلوگیری از برخوردها و پیشگیری از تکرار تجربه تلخ گذشته

این ازدواج‌ها می‌تواند معایبی هم داشته باشد:
– احتمال وجود توقع بالای خودآگاه یاناخوآگاه از همسر فعلی به دلیل تجربیات گذشته
– احتمال قیاس کردن همسر قبلی با همسر فعلی به شکل منفی
– احتمال عدم قطع ارتباط با همسر قبلی و ادامه آن. گاهی این ارتباط می‌تواند در قالب ارتباط ذهنی و فکری باشد نه حتی به صورت واقعی اما گاهی هنوز هم ارتباط به صورت واقعی وجود دارد که قطعا مورد پسند همسر فعلی نیست.
– امکان عدم تسویه حساب حسی و عاطفی با همسر قبلی ( اگر این تسویه‌حساب اتفاق نیفتاده باشد ممکن است فرد با یادآوری خاطرات گذشته سبب آزار خود و طرف مقابل شود.)
– آسان شدن موضوع طلاق برای فرد و خارج شدن از ذهن فرد به عنوان یک تابو. در این ازدواج‌ها معمولا فرد در صورت برخورد و بروز مشکلات جدی با فرد جدید، احتمالا راحت‌تر به جدایی فکر می‌کند.

 محاسن ازدواج زمانی که هر دو فرد مطلقه هستند:
– وجود تجربه زندگی مشترک و عدم ناپختگی در این زمینه و درک بهتر از شرایط زندگی مشترک و همسر فعلی
– شناخت نسبی بیشتر از جنسیت روانی و نیازهای جنس مخالف
– تلاش برای پیشگیری از تکرار اشتباه‌هاي گذشته
– تعهد و تلاش بیشتر برای حفظ و مراقبت از رابطه و پیشگیری از جدایی
– تمایل بیشتر خانواده‌ها برای آشنایی بیشتر این دو فرد با یکدیگر و ایجاد زمینه مناسب برای انتخابی دقیق‌تر (چون هر دو فرد یک تجربه ناموفق را پشت سر گذاشته‌اند بنابراین خانواده‌ها برای جلوگیری از تکرار آن، معمولا کمی راحت‌تر با موضوع آشنایی قبل از ازدواج برخورد می‌کنند تا فرد با شخص مورد نظرش ارتباطی معقول و مناسب داشته باشد و بتواند به این شناخت برسد که آیا این شخص فرد مناسب زندگی اوست یا خیر!)

 و اما معایب این ازدواج‌ها
– وجود توقع بالا و شاید انتظارات زیاد از همسر فعلی
– قیاس با رابطه قبلی در ابعاد مختلف و رسیدن به یأس و ناامیدی و بن بست در صورت برآورده نشدن خواسته‌های مهم
– ادامه ارتباط ذهنی- فکری یا واقعی با همسر قبلی یا خانواده وی که از جانب همسر فعلی قابل پذیرش نبوده و موجبات اختلاف را فراهم می‌کند.

چه باید کرد؟!
ابتدا باید به این موضوع اشاره کرد که به واسطه وجود تفاوت‌های فردی میان انسان‌ها و تفاوت در دیدگاه‌ها و باورهای آنها محاسن و معایب مذکور در رابطه با همه ارتباطات مصداق ندارد و هر رابطه‌ای برای  خودش مختصاتی دارد که نیاز به بررسی را حتمی می‌کند. مجموعه آنچه که در این مطلب آورده شده، از موارد عمومی چنین ازدواج‌هایی است، اما آنچه در این میان حائز اهمیت بوده و باید اصلاح شود، وجود یک دیدگاه قالبی در جامعه است. بر اساس این دیدگاه ،ازدواج فرد مطلقه با فرد مجرد درست نبوده و حتما همسر بعدی وی باید یک مطلقه باشد. این دیدگاه نادرست است چرا که در مقوله ازدواج، فاکتورهای متعددی دخیل هستند و صرفا نمی‌توان به دلیل آنکه فرد، سابقه ازدواج قبلی دارد از تمام گزینه‌های مثبت او چشم‌پوشی کرد و وی را گزینه نامناسبی دانست. در این زمینه نظر و دیدگاه شخص مجرد در انتخاب فرد مطلقه مهم است و وی باید به دنبال کشف تفاوت‌ها و شباهت‌ها  باشد.محمود هندی پور مراجعه به یک مشاور باتجربه و متبحر در زمینه ازدواج را برای تمامی این افراد امری ضروری و مهم می‌داند ،چرا که با انجام مصاحبه تخصصی و گرفتن تست سازگاری و شخصیت از این افراد، بسیاری از نکات در زمینه کیفیت رابطه و شکل تداوم آن برای آنها روشن می‌شود. همچنین وی معتقد است ازدواجی که بر پایه انتخاب صحیح و آگاهانه باشد، فارغ از مجرد یا مطلقه بودن می‌تواند سرانجام خوشایندی را برای هر دو نفر به ارمغان آورد.

منبع:مجله سیب سبز

مرتضی ساسانی بازدید : 330 جمعه 19 دی 1393 نظرات (0)

وقتی برای تردد در خیابان باید بدانیم رفتن به کدام خیابان و کوچه ممنوع است، رانندگی با چه سرعتی مجاز است، می‌توان اینجا دور زد یا نه، حق تقدم در چهارراه با کدام وسیله است و هزاران قاعده و قانون دیگر، پس زندگی در کنار همسر، نیاز به قوانینی دارد که باید آنها را بدانیم و اجرا کنیم.
گاهی لازم است چیزی شبیه تابلو در خانه نصب کنیم که قوانین را به ما گوشزد کند. قانونی که می‌خواهیم در موردش حرف بزنیم، تابلوی دور زدن ممنوع است. تابلویی که خیلی اوقات اگر پلیس و دوربین در کار نباشد، راحت آن را ندیده می‌گیریم و گاهی هم دچار تبعات این ندیده گرفتن می‌شویم.

در زندگی زناشویی و در یک خانه، این قانون چه معنی می‌تواند داشته باشد؟ تا به‌حال فکر کرده‌اید که چه موقعی همسرتان را دور زده‌اید؟ پاسخ به این پرسش چندان سخت نیست، هر چیزی که در خانه به صداقت شما خدشه وارد کند، در حقیقت همان دورزدن شریک زندگی‌تان است.

پایه و اساس زندگی مشترک بر پایه اعتماد طرفین است. وقتی هر کدام از همسران کاری را انجام می‌دهند که نمی‌توانند به همسرشان بگویند و به نوعی مجبور به مخفی کاری می‌شوند، یعنی همسرشان را دور زده‌اند درست جایی که تابلوی دور زدن ممنوع نصب شده است! اگر طرف مقابل با نصب دوربین و چک‌کردن همسر متوجه این دور زدن بشود، خودرو به پارکینگ منتقل خواهد شد و زندگی لنگ می‌ماند.

اما دور زدن در زندگی مشترک مصادیق زیادی دارد. گاهی اوقات زن و شوهر نمی‌دانند کاری که انجام می‌دهند در حقیقت دور زدن طرف مقابل است و آن را با زرنگی اشتباه می‌گیرند. این حرکت آنها مرا یاد افرادی می‌اندازد که با دیدن پلیس، کمربند ایمنی خود را به صورت کاملا صوری روی بدن می‌آورند بدون آن که آن را ببندند و با رد شدن از مقابل پلیس آن را رها و فکر می‌کنند خیلی زرنگ هستند. یعنی احتمال آسیب‌دیدن به جانشان را نوعی زرنگی می‌دانند. حال وقتی در زندگی مشترک کاری می‌کنیم که به صداقت و اطمینان در فضای خانه آسیب می‌زنیم، در خوشبینانه‌ترین حالت آن حتی وقتی همسرمان متوجه نشود، اطمینان نداشتن به فضای خانه، بر روحیه و احساس آرامش ما نیز اثر می‌گذارد. حالا دو مصداق از دور زدن‌های همسر را کمی با هم بررسی می‌کنیم.

اولین نوع دور زدن همسر که در زندگی‌ این روزها رایج شده است، دروغ گفتن است. در حقیقت دروغگویی از مسئولیت‌ناپذیری ناشی می‌شود.
یکی از دلایل عمده دروغ در زندگی، ترس از دست دادن موقعیت است زمانی که افراد چنین احساسی را دارند، اقدام به دروغگویی می‌کنند و با این عمل اعتماد افراد نسبت به یکدیگر کاهش می‌یابد. اگر موقعیت به گونه‌ای باشد که فرد آنچه اتفاق افتاده آزادانه تعریف کند و آن اتفاق مورد تحلیل قرار گیرد و با گذاشتن قول و قراری با یکدیگر مانع از بروز مجدد این اتفاق شوند، بسیار بهتر و کار سازتر است. هر کدام از همسران، زمانی که در خصوص یک موضوع از اول دروغ می‌گویند، سبب می‌شود تا انتها دروغ را ادامه دهند. زمانی که فرد اشتباهی مانند دروغ گفتن را مرتکب شود باید تمام سعی خود را به کار گیرد تا طرف مقابل متوجه نشود. یک ضرب‌المثل قدیمی هست که می‌گوید: دروغگو کم حافظه است! در بسیاری‌ مواقع دست همسر دروغگو رو می‌شود و حال، مرحله دوم مشکلات شروع خواهد شد؛ بازسازی اعتماد از دست رفته!

البته در برخی مواقع بررسی‌کردن‌ها و حساسیت‌های زیاد طرف مقابل به دروغگویی همسر می‌انجامد. در خانواده‌هایی که همسران یکدیگر را با دروغ دور می‌زنند، زوجین نسبت به یکدیگر گذشت ندارند و با انجام کوچک‌ترین خطا، واکنش بدی از خود نشان می‌دهند. همین حساسیت‌های بیش از حد گاهی همسر را به دروغگویی وادار می‌کند. در حالی که خانه باید جایی باشد که افراد با هم راحت بوده و اگر هم خطایی کردند امید به بخشش داشته باشند و آن وقت مجبور نمی‌شوند یکدیگر را دور بزنند.

اما نوع خطرناک‌تر و آسیب‌زننده‌تر دور زدن که این روزها گاه اتفاق می‌افتد و یک تهدید جدی برای خانواده است، دور زدن‌هایی با رنگ و بوی نفر سوم است. خیانت در حقیقت دور زدن همسر و دور زدن تعهدی است که در محضر خداوند به آن پایبند شدیم. این نوع‌ دور زدن، می‌تواند آسیب‌های جدی به زندگی ما برساند. علاوه بر احتمال برملا شدن و از هم پاشیدگی زندگی مشترک، عذاب وجدانی که همسر خائن در تنهایی خود تحمل می‌کند حتی اگر در خودآگاه متوجه آن نشود، ناخودآگاهش را در هم ریخته و در دراز مدت افسردگی و مشکلات روحی ایجاد خواهد کرد.

برخی افراد وقتی خیانت می‌کنند برای فرار از واقعیت و آرامش درونی خود با آوردن دلایل مختلفی سعی می‌کنند کارشان را توجیه کنند. مثلا نبود پیوند عاطفی در خانه، مشغله زیاد همسر، سرد مزاجی و بی توجهی به رابطه زناشویی را علت خیانت می‌دانند در حالی که اگر طرف مقابل آنها به هر کدام از این دلایل چنین کاری کند، نمی‌توانند قبول کنند.با آمدن نسل جدید روابط اجتماعی به صورت آنلاین و مجازی باید بتوانیم، قواعد ارتباط صحیح آنها را نیز به دست آوریم.

بسیاری از دوستی‌های مجازی و مراودات آنلاین که به دلیل نبود طرف مقابل و تایپ کلمات به عنوان واسطه، به نظر ما عادی و طبیعی می‌آید، در حقیقت نوعی خیانت محسوب می‌شود. خیانت فقط رابطه جنسی نیست حتی وابستگی عاطفی به جنس مخالف و نامحرم هم خیانت است. این گپ‌زدن‌ها و وقت گذاشتن‌های اینترنتی که در بسیاری‌مواقع با وابستگی همراه است، همان خیانت است که رنگ و لعاب مدرن گرفته. هر گاه خودتان را توجیه می‌کردید که این فقط یک رابطه در شبکه اجتماعی است، خود را جای همسرتان بگذارید. ببینید دوست دارید همسر شما با جنس مخالفی در فضای مجازی ساعت‌ها حرف بزند و عکس و نوشته رد و بدل کند؟

با مدرن شدن زندگی، حتی دور زدن‌هایمان هم مدرن شده است، اما نتیجه فقط یک چیز است: از بین رفتن روح آرامش در خانه که ضرر اصلی آن متوجه خودمان خواهد شد، درست مثل وقتی در جای دور زدن ممنوع، دور می‌زنیم و خودمان آسیب می‌بینیم.
منبع :sara.jamejamonline

 

مرتضی ساسانی بازدید : 171 شنبه 13 دی 1393 نظرات (0)

هورمون شناسی در رابطه عشقی

ممکن است کسانی به این مولکول عشق معتاد شوند. آنها به مقادیر زیاد مواد آمفتامین مانند دوپامین، نور اپی نفرین و فنیل اتیل آمین نیاز دارند. از آنجا که بدن نسبت به این مواد شیمایی مقاومت پیدا می کند، برای رسیدن به همان درجه از حال، مقدار مصرف این افراد رفته رفته افزایش پیدا می کند. از این رو برای برآوردن نیاز خود ناگزیرند روابطشان را مداوم تجدید کنند.

آزمایشی با چند شرکت کننده انجام گرفته است، در این آزمایش افراد در حالیکه در دستگاه MRI قرار داشتند، یک بار عکس معشوق خود و یک بار یک عکس غریبه نشان دادیم و عکسهای مغزی آنها را در این دو حالت مقایسه کردیم. به نظر می آید که دو ناحیه در مغز که مسئول احساس عشق هستند را شناسایی کرده ایم. از علائم بارز دیگر، بالا رفتن میزان هورمون دوپامین (Dopamin) و نورآدرنالین (Noradrenalin ) و پایین آمدن میزان هورمون سروتونین (Serotonin) در مغز است. انرژی جوشان، تحریکات خوشحال کننده گاهی تا به حد رسیدن به خلسه، عرق کردن زیاد و طپش قلب نتیجه ترشح این سوپ هورمونی است.

 

البته هورمون های استروئیدی نظیر استروژن ( estrogen ) و تستوسترون ( testosterone ) در میل جنسی نقشی حیاتی ایفا می کنند و بدون آنها شاید هرگز وارد قلمرو پرخطر عشق واقعی نمی شدیم. اما مشهورترین ماده شیمیایی مربوط به عشق همان فنیل اتیل آمین ( phenylethylamine ) یا PEA است، نوعی آمین که به طور طبیعی در مغز تولید می شود. PEA یک آمفتامین طبیعی، شبیه داروهای موجود در بازار است و میتواند موجب تحریکات مشابهی شود.

این همان ماده ای است که احساساتی همچون پرواز کردن در آسمان و بر فراز جهان بودن ناشی از کشش به سوی معشوق را در شما پدید می آورد و همان که انرژی لازم برای بیدار ماندن تا صبح و مکالمه های تلفنی را تامین می کند. این ماده که در اصطلاح مولکول عشق نیز نامیده می شود در نتیجه یک سری اعمال ساده فریبنده همچون تلاقی دو نگاه یا تماس دو دست از مغز ترشح می شود. هیجانات سرگیجه آور، ضربان تند قلب و نفس زدن های بریده بریده و همه اینها متاسفانه چیزی جز نشانه های بالینی مصرف بیش از حد این ماده شیمیایی در بدن فرد عاشق نیستند.

مرتضی ساسانی بازدید : 223 شنبه 06 دی 1393 نظرات (0)

مجله اینترنتی آموزنده :انتظارات همسران ازرنانشان در برخی موارد قابل توجه هست و اکثرا در زمینه رفتاری و اخلاقی ست که عامل تحکیم و بنیان خانواده می شود همیشه سعی کنید نظرات و انتقادات شوهرتان را در نظر بگیرید

وقتی زن‌ها در باره مشکلاتی که با مردانشان دارند سخن می‌گویند، به احتمال زیاد از عبارات اینچنینی استفاده می‌کنند: «می‌دونی که، مردها این جوری هستن دیگه» یا این که «آخه اون یه مرده، تقصیری نداره». زنان دیگر هم با شنیدن این درددل‌ها سرتکان داده، می‌خندند و پشت سر هم تائید می‌کنند. اما در واقع از این روش به عنوان سرپوشی بر پریشانی و ناامیدی‌شان از برقراری ارتباط‌ صمیمی با همسر خود استفاده می‌کنند. به یاد داشته باشید این ایده که مردان به لحاظ ژنتیک‌ موجودات کاملی نیستند، سبب می‌شود که نتوانند با زنان خود در فضایی امن و آسوده ارتباط درست و منطقی برقرار کنند.

نتایج پژوهش‌ها نشان می‌دهد که مردان و زنان بیشتر از آن که متفاوت باشند با هم شباهت دارند، از ساختار مغزی مشابهی بهره‌مند هستند، خواسته‌ها و نیازهای یکسانی در پیشرفت زندگی و برقراری ارتباط دارند و تفاوت‌های آنها اگرچه مهم‌، ولی جزئی است، پس نباید از آنها به عنوان ابزاری برای راندن مردان به فضایی دور و متروک از عالم زنان استفاده کرد.

در جامعه این ذهنیت شکل گرفته که مردان باید از همان دوران کودکی مطابق با ارزش‌های فرهنگی مردانه رفتار کنند. این استانداردها شامل کنترل عواطف مرد توسط خودش، برنده و برتر بودن به هر قیمتی و آسیب‌پذیر نبودن است. در مقابل اگر آنها از این قواعد، تمام و کمال تبعیت نکنند و عواطف خود را نشان دهند، اغلب از جانب دیگران به داشتن رفتار «زنانه» و «زن صفت» بودن متهم می‌شوند. ولی تحقیقات نشان می‌دهد مردانی که احساس می‌کنند باید سرسختانه از استانداردهای معمول جنس مذکر تبعیت کنند، با احتمال بیشتری عواطفی را سرکوب می‌کنند که آنها را آسیب‌پذیر جلوه می‌دهد. جالب این است که بسیاری از این حالات سانسور شده، همان صمیمیت عاطفی است که لازمه برقراری رابطه‌ای رمانتیک با شریک زندگیشان است.

متاسفانه زنان نیز اغلب به این ضعف دامن می‌زنند، اما رویکرد مؤثرتر این است که با اقدامی فکر شده و مؤثر در کنار همسر خود، به او کمک کرده تا این مشکل فرهنگی ناگوار را برطرف کنند. پیشنهاد می‌شود به پنج نکته‌ای که دکتر جیل وِبِر، روان‌شناس بالینی، اشاره می‌کند، توجه کنید:

مرد شما عمیقا می‌خواهد که او را به خاطر خودش دوست داشته باشید، نه به دلیل کارهایی که می‌تواند برای شما انجام دهد.
جامعه معمولا به ما می‌آموزد که ارزش جنس مذکر به کارکرد اوست ـ یعنی توانایی او در فعالیت، قبول مسئولیت، کنترل کردن، برتر بودن و کسب موفقیت ـ از ترس این که مبادا برچسب «زن صفت» بگیرد. اجازه ندهید که این نقش ظاهری او، شما زنان را به اشتباه بیندازد. حقیقت این است که زیر پوشش این همه شرط و شروط، کودکی است درست مانند شما‌ که می‌خواهد به دلیل چیزی که هست دوست داشته شود. او آرزوی ارتباط با زنی را دارد که تحت هر شرایطی با او آرام بگیرد، حتی اگر همیشه برنده، سازنده و درصدر نباشد. بسیار محتمل است که نتواند از چنین خواسته قلبی خود با شما سخن بگوید و به همین علت ممکن است شما هم هرگز متوجه احساس ناخوشایند او نشوید. مردان، برخلاف زنان، در بیان عواطف «ظریف‌تر» خود، دچار مشکل می‌شوند. اگر این نکته کلیدی را در ذهن داشته باشید، از این پس می‌توانید چیزهای مهمی را درباره همسر خود بفهمید. با توجه به وضع و روحیه او سر صحبتی صمیمانه را باز کرده و با بیان این عبارات وارد شوید که چقدر دوست‌داشتنی است، وقت گذراندن با او چقدر برایتان شیرین است و این که چقدر دوست دارید درباره روزی که پشت سر گذاشته اید با او صحبت کنید.

شریک زندگی ,رابطه‌ای رمانتیک,زناشویی

او از شما می‌خواهد که خودتان را دوست داشته باشید.

اگر از مرد خود به عنوان مهره‌ای استفاده می‌کنید که نسبت به خودتان احساس بهتری داشته باشید، باید بدانید که هرگز برای شما کافی نیست و پیوسته به دنبال ابزار دیگری خواهید گشت. برداشت او از این وابستگی می‌تواند به‌قدری ناگوار باشد که احساس کند نمی‌تواند خود واقعی‌اش را بروز دهد. معمولا بین عدم رضایت شخصی زنان از خودشان و تمایل آنها به انتقاد شدید از همسرانشان ارتباط تنگاتنگی وجود دارد. افراد ویژگی‌هایشان را در دیگران منعکس می‌کنند. به عبارت ساده‌تر، اگر شما از خودتان ناراحت باشید، احتمالا مدام از همسر خود و دیگران انتقاد می‌کنید. تجربه نشان می‌دهد بازخوردی که از دیگران می‌گیرید باید تا 75 درصد مثبت و حداکثر 25 درصد منفی باشد. اگر این نسبت معکوس است، در ذهن خود تصویر غیرواقعی و بشدت قهرمانانه‌ای از مردان ساخته اید و در پی انتقادهای ناتمام شما، آنها نیز خود را در دامی می‌بینند که هرگز نمی‌توانند از آن رها شوند و در مقابل با بی توجهی و نادیده گرفتن شما، واکنش نشان می‌دهند.

توانمندی او را در برقراری ارتباط باور داشته باشید.

عباراتی نظیر «مردها از مریخ آمده‌اند» این کلیشه را تقویت می‌کند که مردها نمی‌توانند درباره احساسات خود صحبت کنند. کسانی که این حرف‌ها را سر زبان‌ها می‌اندازند معمولا همان‌هایی هستند که پیش از این می‌گفتند مردانی که ابراز احساسات می‌کنند، بیش از حد زنانه هستند. اگر شما نیز جزو زنانی هستید که همین ایده را دارید، دست نگه دارید و فرصتی دوباره به مرد خود بدهید. واقعیت این است که زنان شفاهی‌تر هستند آنها مشخصا درباره احساسات خود سریعتر و مختصرتر از مردان صحبت می‌کنند، اما مردان نیز از فکر و احساس خود، بخوبی آگاهند. به جای این که او را به تمسخر بگیرید، وقتی متوجه می‌شوید که مساله‌ای حساس برای او جدیت پیدا کرده است، درباره‌اش سؤال‌ و حتی از او تشکر کنید که مساله را با شما در میان گذاشته است. اگر چنین شیوه‌ای را به کار ببندید، مطمئن باشید ‌ او بعد از این بیشتر سخن خواهد گفت و خواهید دید ‌ پشت ظاهر مردانه‌اش، انسانی است که می‌تواند بوضوح و با طمأنینه صحبت کرده و احساساتی درست شبیه به شما داشته باشد.

او می‌خواهد که سرزنده و اهل شوخی باشید.

در زندگی مدرن امروزه، بسیاری از زنان صاحب مشاغل و پست‌های کلیدی در سازمان‌ها هستند و حتی تجارت خود را مدیریت می‌کنند. در چنین شرایطی بسیار محتمل است که در نزدیکی شریک زندگی خود نیز، مدام از دستور جلسه امروز و فردا سخن بگویید و به کارهایی که باید انجام دهید ‌بیندیشید. این درحالی است که او دوست دارد شما را در حالی ببیند که از کنترل و اداره امور فارغ شده‌اید و خود معمولی و سرزنده‌تان درست در لحظه اکنون با او وقت بگذراند. وقتی بدون هیچ‌گونه دستور جلسه و کنترل گری با همسر خود، وقت می‌گذرانید عشق او فرصت عمیق شدن می‌یابد و او احساس می‌کند که یک انسان واقعی است که شما او را می‌بینید و می‌شنوید، نه کسی که به عنوان بخشی از برنامه روزانه‌تان به سراغش می‌روید.

او می‌خواهد بدانید که مردان هم گریه می‌کنند.

مردان هم در اعماق وجود درست مانند شما زنان موجودات آسیب پذیری هستند. وقتی متوجه علائم ناراحتی در او می‌شوید، با او مقابله به مثل نکنید و اجازه دهید که حال خودش را داشته باشد، در این شرایط شخصی ممکن است گریه هم بکند. اگرچه مشخصا این طور جا افتاده است که مردان نسبت به زنان کمتر گریه می‌کنند، به هر حال مهم است که احساسات منفی مردان به رسمیت شناخته شده و مورد توجه قرار گیرد. متاسفانه در فرهنگ ما نسبت به بروز عواطف و احساسات از جانب پسران و مردان به قدری واکنش منفی وجود دارد که تقریبا تنها یک گزینه برای علنی کردن باقی می‌ماند و آن هم احساسات منفی نظیر خشونت است. در مقابل لازم است که برای او فضایی فراهم کنید که در امنیت کامل و بدون ترس از مورد قضاوت قرار گرفتن، خود واقعیش را بروز دهد. به جای این که با او از در نگرانی‌ها و اضطراب‌هایش وارد صحبت شوید، همدردی و درک متقابل به او هدیه بدهید؛ دو چیزی که بسیاری از مردان در تمام طول کودکی و جوانی‌شان به اندازه کافی از آن بهره‌مند نبوده‌اند.

از این پس هرگاه احساس کردید که همسرتان چیزی می‌گوید که برایتان قابل قبول نیست، صبر کنید، نفس عمیق بکشید و به یاد بیاورید که بیشتر مردان در اعماق وجودشان همان چیزی را می‌خواهند که زنان می‌خواهند: پذیرفته شدن به دلیل چیزی که هستند، عشق و تقویت مثبت به‌دلیل کارهایی که بخوبی از عهده‌اش بر می‌آیند و کارهایی که تلاش می‌کنند در آن سهم مؤثر داشته باشند.

منبع : markmerrill.com

منبع : ایران مطلب

مرتضی ساسانی بازدید : 231 یکشنبه 09 آذر 1393 نظرات (0)

چرا متاهل ها از مجردها بهترند؟

 

قديمي‌ها مي‌گفتند آدم‌هاي متاهل نسبت به مجردها هم سالم‌تر هستند و هم بيشتر عمر مي‌كنند، حالا هم تحقيقات نشان داده كه احتمالا اين باور قديمي درست است و در مورد اكثريت آدم‌ها صدق مي‌كند. آخرين مطالعات انجام شده نشان داده كه سن اولين حمله قلبي در مردان مجرد پايين‌تر از مردان متاهل است و سن متوسط فوت بر اثر سكته قلبي و مغزي مردان و زنان متاهل بالاتر از سن متوسط زنان و مردان مجردي است كه به علت اين سكته‌ها فوت مي‌كنند. اما چرا؟ يعني واقعا ازدواج فيزيولوژي خاصي را در بدن فعال مي‌كند كه طول عمر را اضافه مي‌كند؟
1 +2 دليل براي سلامت متاهل‌ها
1- رفتار و اخلاق سلامت: كريستوفر فاگوندس، فوق‌تخصص روانشناسي در دانشگاه ايالتي اوهايو مي‌گويد: يك دليل ساده سلامت بيشتر متاهل‌ها اين است كه آنها روابط و كارهاي پرخطر كمتري دارند، با دقت بيشتري رانندگي مي‌كنند، كمتر سمت مواد مخدر و الكل رفته و همچنين كمتر سراغ بي‌بندوباري مي‌روند، طبيعي است كه شيوه زندگي اينگونه سالم‌تر و كم‌خطرتر باشد.

2- سيستم حمايتي: دكتر رابرت ديويس، پروفسور طب داخلي در دانشگاه اوهايو مي‌گويد: اگر متاهل باشيد، احتمال اينكه داراي يك سيستم حمايتي مناسب باشيد بيشتر است… به‌خصوص در مورد مردان. مي‌توان ديد كه افراد مجرد عموما تنها هستند و حالت دورافتاده دارند، طبيعي است كه چنين وضعيتي آنها را به سمت بيماري‌هاي اضطرابي و افسردگي سوق دهد و همه مي‌دانند كه افراد دچار بيماري‌هاي اضطرابي يا مبتلا به انواع افسردگي بيشتر از سايرين دچار مشكلات جسمي مي‌شوند.

3- الگوي بهتر: دكتر تئودور روبلس، فوق‌تخصص روانپزشكي رفتاري مي‌گويد: همسر، فرزندان و پدر و مادر نزديك‌ترين افراد به انسان هستند، اكثر انسان‌ها در دوران كودكي از پدرومادر خود الگو مي‌گيرند و بعد از دوران بلوغ تاثيرگذارترين فرد در زندگي اكثر انسان‌ها همسر آنهاست. اين همسران در عموم مواقع تلاش مي‌كنند الگوي رفتاري مناسبي را به يكديگر ارائه دهند، مثلا سعي مي‌كنند رژيم غذايي مناسبي براي همسر خود تدارك ببينند و توصيه‌هاي پزشكي را به آنها بگويند… . درضمن همسران مراقب قرص‌ خوردن‌ها و ساير تجويزهاي دارويي هستند. مطالعات نشان داده افراد متاهل درست‌تر و در زمان مناسب‌تر داروهاي خود را مصرف مي‌كنند.

چرا متاهل‌ها بهتر هستند
دكتر فاگوندس مي‌گويد: از قديم در افسانه‌ها و روايت‌ها آمده كه اگر انسان‌ها نيمه گمشده خود را پيدا كنند، بيشتر عمر مي‌كنند، شايد موضوع همان ازدواج باشد، در واقع شايد نكته اصلي سلامت افراد متاهل اين است كه آنها حتي به خاطر همسر و فرزندان‌شان هم كه شده، بيشتر مراقب سلامت 6020 ساعت شاد باشيم  داده كه سن اولين حمله قلبي در مردان مجرد پايين‌تر از مردان متاهل است، نشان داده كه احتمالا اين باور خود هستند و بيشتر از خودشان مراقبت مي‌كنند، در ضمن طبيعي است كه افراد متاهل به‌طور معمول هدفمندتر و منظم‌تر از افراد مجرد باشند.

چرا متاهل ها از مجردها بهترند؟

مهم خوشبختي است
اما اين‌ را يادتان باشد كه صرفا در دست كردن حلقه ازدواج شما را سالم نمي‌كند و به طول عمرتان نمي‌افزايد، مهم اين است كه ازدواج همراه با خوشبختي مي‌تواند عمري طولاني را براي شما به ارمغان بياورد. مطالعات انجام گرفته توسط پژوهشگران دانشگاه ‌آكسفورد نشان داده كه افراد متاهلي كه در زندگي مشترك خود احساس خوشبختي مي‌كنند، طول عمر بسيار بيشتري پس از جراحي قلب باز نسبت به افراد مجرد دارند و البته بايد اين را هم متذكر شد كه در اين مطالعه مشخص شد افراد مجرد هم نسبت به افراد متاهلي كه زندگي مشترك مناسبي ندارند، پس از جراحي قلب باز، طول عمر بيشتري دارند.

 

دكتر كي‌كات گلاسر، مسئول انجام اين تحقيق مي‌گويد: يكي از دلايل احتمالي اين موضوع اين است كه زندگي مشترك بد و نابسامان باعث اضطراب مزمن مي‌شود كه روي سيستم ايمني حالت تضعيف‌كننده دارد و در كل باعث بروز بيماري‌هاي مختلف مي‌شود… افرادي كه به‌طور معمول مشاجره و منازعه دارند سطح هورمون‌هاي استرس‌شان بالا مي‌رود، زخم‌هاي‌شان ديرتر بهبود مي‌يابد و عملكرد سلول‌هاي دفاعي آنها هم ضعيف‌تر است. جالب است بدانيد كه در مطالعات ما مشخص شد در اين مورد زنان آسيب‌‌پذيرتر از مردان هستند و سطح سلامت زناني كه در يك زندگي مشترك نامناسب هستند از سطح سلامت شوهران آنها پايين‌تر است.

دركل وضع متاهل‌ها بهتر است
دكتر جيمزورما، متخصص روانشناسي باليني در آكسفورد مي‌گويد: مطالعات متعدد نشان داده كه زناني كه ازدواج ناموفقي دارند بسيار بيشتر از ساير زنان دچار چاقي‌هاي شديد، افسردگي، فشارخون بالا و سكته‌هاي مغزي مي‌شوند اما مرداني هم كه يك زندگي مشترك ناراحت‌كننده و پر از درگيري دارند بيشتر از معمول به سمت استفاده از موادمخدر و روانگردان‌ها مي‌روند و آمار افسردگي در آنها بيشتر است.

اما دكتر ورما متذكر مي‌شود كه در تمام مطالعات انجام گرفته، مشخص شده كه در زندگي‌هاي مشترك طولاني‌مدت (بالاي 10سال) سطح رضايت از زندگي به طور معمول بيشتر از افراد مجرد هم50عوامل تنش زا و استرس فراد مجرد طالعات انجام گرفته، مشخص شده كه در زندگي‌هاي مشترك طولاني‌مدت (بالاي 10سال) سطح رضايت از زندگ‌سن و سال است. او مي‌گويد: دركل بايد گفت كه به دلايل متعدد، افراد متاهل به‌طور متوسط سالم‌تر و بهتر از افراد مجرد زندگي مي‌كنند و كمتر و ديرتر دچار بيماري‌هاي مختلف خطرناك مي‌شوند.

 

مطلقه‌ها مواظب باشند
دكتر ديويد سابارا، پروفسور روانپزشكي در دانشگاه آريزونا مي‌گويد: اينكه بگوييم افراد مجرد به دليل مشكل ارتباطي يا مشكل شخصيتي مجرد هستند غلط است و شايد تنها در مورد گروهي از مجردها اينگونه باشد. در اين گروه طبيعي است كه مشكلات ارتباطي يا مشكلات تيپ شخصيتي مي‌تواند روي سطح سلامت كلي و نوع رفتارهاي فرد هم تاثيرگذار باشد و در كل باعث شود كه آنها زودتر از سايرين دچار مشكلات و بيماري شوند اما گروهي از مجردها هم هستند كه هنوز فرد موردنظر خود را پيدا نكرده‌اند و به دنبال شريك زندگي خود مي‌گردند، طبيعي است كه اين گروه رفتار بهتري داشته باشند و رعايت نكات بيشتري را بكنند اما در مجموع آنچه مسلم است اين است كه متاهل بودن به‌خصوص اگر همراه با احساس رضايت باشد، باعث بالا رفتن سطح سلامت و به تعويق افتادن بروز برخي بيماري‌هاي مهم مي‌شود.

آخرين نكته هم اينكه، در مجموع به نظر مي‌رسد كه افراد مطلقه هم مثل مجردها بيشتر در خطر هستند. دكتر سابارا مي‌گويد: مطالعات متعدد نشان داده است كه بسياري از افراد متاهل مي‌توانند زندگي خود را مديريت كنند و در نتيجه حس بدي به زندگي نداشته باشند‌ در اين گروه احساس افسردگي و اضطراب ريشه‌دار زيادي وجود ندارد اما هم در اين گروه و هم در گروه افراد مطلقه‌اي كه رضايت از وضع زندگي خود ندارند آمار سكته‌هاي قلبي و مغزي بالاست و سن برز اين بيماري‌ها هم پايين‌تر از حد معمول است. بايد در اين مورد تحقيقات بيشتري صورت بگيرد.

منبع:مجله سیب سبز

مرتضی ساسانی بازدید : 253 دوشنبه 19 آبان 1393 نظرات (0)

مجله اینترنتی آموزنده :

به گزارش باشگاه خبرنگاران؛ شاید شما هم به این نتیجه رسیده باشید که «حرف»، درد زیادی دارد. برخی از واژه ها و جملات سال ها مغز و روح آدمی را می خوردند و او را از درون نابود می کنند. 

انسان ها با همین کلمات به هم قول می دهند، به یکدیگر عشق می ورزند و به هم محبت می کنند. چرا باید از حرف و کلمات در جهت آزردن یکدیگر استفاده کنیم؟ چرا وقتی می توان با حرف های خوب شخصیت یک انسان را تقویت کرد و موجب پیشرفت او شد، از آن برای تخریب شخصیت انسان ها و اطرافیان استفاده می کنیم؟

 

در میان زوج ها استفاده غلط از واژه ها بسیار رواج دارد. بسیاری از آنها نمی دانند به مرور زندگی خود و روحیه طرف را نابود می کنند و برخی واژه یا عبارت های تلخ را به طور مکرر تکرار می کنند. انسان ها شاید این کلمات را فراموش کنند، اما تاثیرات روحی آن را فراموش نمی کنند. زخم بعضی حرف ها حتی پس از عذرخواهی نیز ترمیم نمی شود. متاسفانه انسان نمی تواند لحظه های سخت خود را به راحتی فراموش کند. برای همین است که بعضی از آدم ها حتی سال ها بعد خاطره حرف زشتی که به او گفته اید را برایتان تعریف می کنند و متوجه می شوید تا چه اندازه این حرف برایشان سنگین بوده که تاکنون در دل نگه داشته اند.

در اینجا 11 واژه یا عبارت بسیار ساده را نام برده ایم که تقاضا داریم هرگز به همسر یا فرد موردعلاقه خود نگویید.

این کلمات را به همسر خود نگویید

هرگز

در زندگی زناشویی نباید از واژه «هرگز» در مقابل همسر خود استفاده کنید. وقتی همسر شما می خواهد کاری انجام دهد این واژه را استفاده نکنید زیرا موجب برانگیخته شدن حس ناامیدی در او می شود.

همیشه

«همیشه» یکی از واژه های خطرناک زندگی زناشویی است. وقتی این واژه را به کار می گیرید گویا به طور غیر مستقیم به طرف می گوید او همیشه کار اشتباه انجام می دهد و این شما هستید که درست فکر می کنید و تصمیم می گیرید. «همیشه» بار «همه» یا «هیچ» دارد. از آن پرهیز کنید.

تنفر

تنفر به طور ذاتی بار منفی دارد. «تنفر» کلمه بسیار سنگینی است. زخم این واژه بسیار عمیق است. بسیاری از زن و شوهرها از این واژه برای کارهای یکدیگر استفاده می کنند. در واقع از سنگینی این واژه سواستفاده می کنند تا خواسته های خود را به طرف مقابل تحمیل کند. اما این کار علاوه بر اینکه غیر اخلاقی است، ناراحتی های عمیقی در روحیه طرف هم ایجاد می کند.

چاق

با تکرار واژه «چاق» در گوش همسر خود، او لاغر نمی شود. به جای استفاده از این واژه منفی که بار تمسخرآمیز دارد به او کمک کنید با ورزش و رژیم لاغر شود. برخی ها فکر می کنند اینقدر این را می گویم تا به خودت بیایی و لاغر شوی. اما این طور نمی شود. فقط به او لطمه روحی وارد می کنید.

احمق / گُنگ

توهین به شعور طرف مقابل به هیچ عنوان ایده خوبی نیست. به طور کلی مسخره کردن دیگران بسیار غیراخلاقی است. اما زن و شوهرها باید بیشتر مراقب باشند تا به شعور و سطح درک یکدیگر توهین نکنند. در ضمن، اگر آنها خنگ و گنگ و احمق بوده اند که با شما ازدواج نمی کردند!

تنبل

با گفتن واژه تنبل نمی توانید کسی را مجبور کنید که زرنگ شود. تکرار این واژه باعث می شود طرف خودش هم باور کند تنبل است و اوضاع از آن چه بوده وخیم تر هم خواهد شد.

از تو یاد گرفته …

اگر فرزند شما کاری انجام می دهد که اعصاب شما را به هم می ریزد و اصلا تحمل آن را ندارید، فورا انگشت اتهام به سمت همسر خود دراز نکنید که او این کارها را از تو یاد گرفته است.

این زشت / بی ارزش است

آیا شده است برای کسی کار خوبی انجام دهید و او در عوض تشکر، کاری انجام دهد که موجب ناراحتی شما بشود؟ شاید شما از دست‌پخت یا زیورآلات او خوشتان نیاید اما دلیلی ندارد برای خالی کردن حرص خود با او رفتاری زننده داشته باشید. همیشه تشکر و احترام گذاشتن به آدم ها نتیجه بهتر دارد. دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد.

این مشکل من نیست

هنگامی که با کسی ازدواج می کنید مشکلات او، مشکلات شما می شود و برعکس. ازدواج یعنی شراکت در همه چیز. به جای اینکه خود را از مشکلات همسر خود دور کنید باید به او کمک کنید تا آنها را هر چه سریع تر برطرف کند. گفتن اینکه این مشکل من نیست هیچ مفهومی ندارد و نتیجه ای جز سرد شدن رابطه در انتظار شما نخواهد بود.

عجله کن!

هیچ کس دوست ندارد این واژه را بشنود. تقریبا همه می دانیم وقتی دیر شده است باید عجله کنیم و همه تلاش خود را در این راستا انجام می دهید. بنابراین تکرار این واژه فقط باعث استرس و ایجاد فضای منفی می شود.

ترکت می کنم

زن و شوهرها هنگامی که عصبانی هستند و کنترل اعصاب خود را از دست می دهند واژه های زشتی به یکدیگر می گویند و در خلال آنها شاید از عبارت بسیار سنگین ترکت خواهم کرد یا طلاق هم استفاده کنند. اگر واقعا نمی خواهید با فردی نامزدی یا ازدواج خود را ادامه دهید به جای تهدید واقعا این مساله را در جوی آرام مطرح کنید و از او بخواهید شما را ترک کند.

 

منبع : باشگاه خبرنگاران – وب‌ گردی

تعداد صفحات : 19

درباره ما
Profile Pic
مجله سه سوت در سال 1389 و با هدف فراهم آوردن امکان استفاده بهینه از اوقات فراغت کاربران اینترنتی راه اندازی شد. این مجله تفریحی، آموزشی و سرگرمی همواره سعی داشته تا با بهترین و مفیدترین و جذاب ترین مطالب اوقات خوشی را برای کاربران فراهم نماید. اکنون نیز بعد از گذشت هفت سال از تاسیس این سایت هنوز محبوبیت این سایت از بین نرفته و همه روزه مورد بازدید بسیاری از کاربران عزیز قرار می گیرد. امید است شما نیز لحاظ خوب و خوش و مفیدی در سه سوت داشته باشید.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    مطالب سایت را چگونه ارزیابی میکنید
    آمار سایت
  • کل مطالب : 7397
  • کل نظرات : 201
  • افراد آنلاین : 257
  • تعداد اعضا : 498
  • آی پی امروز : 812
  • آی پی دیروز : 832
  • بازدید امروز : 9,347
  • باردید دیروز : 9,186
  • گوگل امروز : 4
  • گوگل دیروز : 2
  • بازدید هفته : 9,347
  • بازدید ماه : 9,347
  • بازدید سال : 667,137
  • بازدید کلی : 7,287,012